-
چهارشنبه سوری مبارک
دوشنبه 27 اسفندماه سال 1386 08:11
سلام سلام، آخ جون چهارشنبه سوری، آتیش بازی و پریدن از روی اون، چه کیفی داره ، البته الان دیگه مثل گذشته ها بچه بودیم لذت بخش نیست. نمی دونم چرا ، فکر کنم مردم اون موقع شور و حال بیشتری داشتن.در این شهر یک قسمتی از ساحل دریاچه واشنگتن رو اختصاص دادند برای این شب که ایرانی می تونند در آنجا آتیش درست کنند. پیارسال تنها...
-
طی آخرین اطلاعات رسیده
پنجشنبه 23 اسفندماه سال 1386 08:14
خوشگلکم سلام، می دونی چی شده ؟ به بابایی زنگ زدن و گفتن باید زودتر کار جدیدش رو شروع کنه و برای ۳۱ ماه مارچ اونجا باشه، امیدوارم که همه چیز به خوبی پیش بره ، ببینم نی نی مثل اینکه تو از جمله بچه های عجولی ؟ ها؟ هم برای خودت هم در خصوص کارای ما هم دخالت می کنی!! طفلک بابا رضا شوکه شد وقتی گفتن باید زودتر از تاریخ قبلی...
-
سردرد پشت سردرد
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 07:57
سلام نی نی نمی دونم داری چکار می کنی که اینقدر مامان آذی سردرد داره،دیروز همش هم دهنم ترش بود، دکتر هم که می گه طبیعی است. امروز خیلی هم خواب آلود هستم صبح موقع رانندگی همش خوابم میومد. دیروز رفتم شنا ، خوب بود و سرم خوب شد نمی دونم روی چه حسابی. شاید چون من عاشق آب هستم از فرط خوشحالی بود، نمی دونم!! نی نی ما به عسل...
-
بازم هوای ابری، بازم بارون
دوشنبه 20 اسفندماه سال 1386 09:06
کوچولوی من سلام، عزیزم ، من چرا هنوز تو رو حس نمی کنم آخه؟؟ هی بابا رضا می پرسه که چیزی حس می کنی؟ می گم نه. یعنی اینقدر بچه آروم و ساکتی هستی؟باریکلا مامانی. دیروز خیلی روز خوبی بود ، کلی با عزیزجون و خاله جون اعظم حرف زدم و کلی انرژی گرفتم . آخه خاله اعظم چشمش رو جراحی LASEK کرده و می خواستم حالش رو بپرسم ،...
-
آهای خبر ،یه خبر داغ داغ
جمعه 17 اسفندماه سال 1386 18:55
امروز چه روزی بود ، خب دیگه وقتی می گم نی نی هنوز نیومده خوش قدمیش رو به اثبات رسونده ، همینه دیگه . امروز با بابارضا از ویرجینیا تماس گرفتن و گفتن که برای شغل جدید استخدام شده و باید برای ۱۴ ماه اپریل اونجا باشه.دیگه از این بهتر هم می شه؟ بابا رضا به یکی از آرزوهای دست نیافتی داره دست پیدا می کنه و اگه بدونی چه حالی...
-
قهر قهر تا روز قیامت
پنجشنبه 16 اسفندماه سال 1386 12:01
سلام بچه ها امروز نی نی با بابارضا قهر کرده ، آخه توی این مدت دریغ از یک خط یادداشت که واسم بزاره که دلم خوش باشه که بابایی واسه من خوشحاله و وبلاگم رو دوست داره ، برام ذوق می کنه ، ولی افسوس .... باشه بابایی ، من هم خدایی دارم ، یه روزی بهت می گم ، اون روزی که به من محتاج می شی ، یه روز محلت نمیزارم به تلافی این روزا...
-
به به چه آفتابی
چهارشنبه 15 اسفندماه سال 1386 11:52
سلام نی نی ، سلام عشق امروز چه روز قشنگی شد به قشنگی این دختر ناز و خوشگل. یه تیکه ابر هم توی آسمون نیست . درختها شکوفه کردن ، بهار رو می شه دیگه قشنگ حس کرد و دید عزیزم. ای وای دیدی شد ، سبزه عید رو نریختم هنوز، امشب رفتم خونه اول باید همین کار رو بکنم.کاشکی الان مجبور نبودم توی شرکت باشم و می رفتم لب دریا می شستم...
-
آخر هفته کذایی برای بابا رضا
دوشنبه 13 اسفندماه سال 1386 13:18
خوشگل مامان و بابا، سلام. عزیزم این آخر هفته ای به تو فکر نکنم بد گذشت ، چون مامان آذر همش خواب بود، درسته؟ آخه یکی از دوستان بابا رضا رفته مسافرت و کارش که فقط به صورت شبکاری هست رو به بابا رضا محول کرد چون کسی دیگه رو گیر نیورد ، بمیرم واسه بابا رضا که چی کشید این سه شب ، البته شب اول مامان آذر و نی نی هم رفتن که...
-
شروع صبح با عرض صبح بخیر به راکون ها
جمعه 10 اسفندماه سال 1386 14:12
سلام نی نی مهربون من دیدی امروز چه روزی بود؟ می دونم که تو هم فهمیدی چون اینقدر مامان آذر و بابا رضا هیجان زده شدن که مگه می شه تو متوجه نشده باشی فقط امیدوارم که نترسیده باشی. صبح که داشتم برای بابا رضا قهوه درست می کردم ساعت فکر کنم ۷ بود یهو بابا رضا داد زد: آذی اینا رو ببین ، راکون ها رو ببین ،وای خدای من چه...
-
شنیدن اولین صدای ضربان قلب نی نی
چهارشنبه 8 اسفندماه سال 1386 15:16
سلام سلام صدتا سلام نی نی دیروز اولین روز چک آپ تو بود ساعت۱۲:۳۰ ظهر از شرکت رفتم دکتر بابا رضا هم از شرکت خودش اومد. وای که چه دنگ و فنگی داشت نی نی . دو ساعت و نیم طول کشید بابا رضا هم کلی کیف کرده بود چون کلی سر به سر دکترا می گذاشت و کلی خندیدیم .اولش کلی فرم پر کردیم بعدش آزمایش ادرار گرفتن برای تعیین میزان...
-
امروز آفتابی ولی سرده
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 09:38
سلام نی نی آروم و ساکت ما،دیروز که مهمون داشتیم فکر کنم بهت خیلی خوش گذشت چون مامان آذر خیلی حالش خوب بود البته بابا رضا هم خیلی خوشحال بود که مهمون دعوت کرده و همه توی خونه ما دور هم هستند.هوا هم آفتابی بود بعد از یک ماه ، شاید واسه همین مامان حالش خوب بود، یک کمی هم پیاده روی کردم ،برای سنجاب ها بادام گذاشتم ، اونا...
-
بابا رضا امروز خیلی خوشحاله
چهارشنبه 24 بهمنماه سال 1386 15:48
سلام نی نی کوچولوی من امروز زنگ زدم و از دکتر وقت گرفتم که برای دو هفته دیگه برم سونوگرافی و معاینات اولیه. ببینیم اصلا تو اون تو داری چکار می کنی. جات خوبه؟ اندازت خوبه؟ مامانت خوبه؟ کمبودی چیزی نداری؟ مامانت کمبودی نداره؟ و از این چیزا. دیشب زیاد شام خورده بودم و اصلا حالم خوب نبود بعدش توی کتاب خوندم که باید غذا کم...
-
اولین روز اولین سلام به نی نی
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1386 10:39
خوبی نی نی ؟ به نظر می یاد که خوب باشی.امیدوارم که تا روز بدنیا اومدنت نی نی خوبی باشی و به مامان کمک کنی که به نحو احسن این دوران رو پشت سر بگذارم و تو رو خیلی راحت و سالم به دنیا بیارم و بیایی ببینی که توی این دنیا چه خبرا هست که الان تو بی خبری و واسه خودت کیف می کنی در یه جای تاریک و پر از آب . حسابی شنا کن که...