سلام دوستان عزیز
روز جمعه ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲ ساعت ۸:۴۸ صبح به وقت سیاتل امریکا آرزو کوچولوی ما به سلامتی به دنیا آمد.
آرمان از داشتن یه خواهر کوچولو خیلی خوشحال هست ولی خب باید ۴ چشمی مراقب باشم که یه وقت باهاش ور نره چون هنوز درست نمیفهمه که چقدر این نوزاد حساس و شکننده هست. ولی همش می پرسه که کی بزرگ میشه باهاش بازی کنم.
حال جسمی خودم هم بدک نیست به هر حال چون سزارین کردم هنوز توانایی جسمی چندانی ندارم.
سلام
امروز یه روز موند به نوبت سزاین من ولی بر خلاف انتظار دردهای زایمان شروع شده و باید ببینیم چی پیش میاد و این دخمله چرا عجله داره نصف روز زودتر بیاد به این دنیای زیبا
سلام عزیزان
این روزهای آخر که سنگین شدم راه رفتن سخت شده رانندگی سخت شده خوابیدن سخت شده و از طرفی این دخمل گل خیلی ورجه وورجه میکنه فکر کنم خاش تنگ شده.
دو روزی هم هست که گاهی دردی اطراف کمرم می پیچه که مثل درد زایمان هست امروز نوبت دکتر داشتم و بعد از معاینه داخلی گفت که ای بابا خیلی آماده زایمان هستی ولی خواهش میکنم این چند روز خبری نشه تا موئد خودت یعنی روز جمعه بعدی چون من این چند روز مرخصی هستم و نیستم.
دیگه با خداست و هر چه پیش آید خوش آید فقط این دفعه جای بسی خوشبختی هست برای من و آرمان که خواهرم اعظم بغل گوشم هست و قرار هست یک هفته ای بیاد پیشم . هوررراااااااا