OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

آخرین روز کاری مامان آذی

سلام به پسر کوچولوی گلمون

که این روزا ماشاالله استخوانات خیلی سفت و محکم شده و موقع حرکت کردن مامانی رو درد میاری .

خوبی مامان؟ من که خیلی هوات رو دارم عزیزم ، البته ببخشید که این روزا که باید استراحت می کردم و به گفته دکتر باید سه هفته آخر رو می موندم خونه ، اومدم سر کار. زندگیه دیگه ، بعضی وقتها آدم مجبور به انجام بعضی کارا میشه ، حالا خودت که اومدی از نزدیک این چیزا رو لمس میکنی و می فهمی.

خب ، از فردا دیگه توی خونه فقط سعی می کنم با تو باشم و آرامش داشته باشم تا بتونم به قول دکتر فقط انرژی ذخیره کنم برای لحظه به دنیا آمدن تو که زیاد سختی نکشیم هر دو تا مون و با حداکثر انرژی و قوا در کمترین زمان ممکن و بدون اینکه زیاد اذیت بشی ، پا به این دنیای زیبا بزاری.

فقط نمیدونم با بی حسی دستمام چکار کنم ، نوک انگشتهام از فرط ورم بی حس هست و برای نگه داشتن چیزی هم خیلی سختم هست و باید مراقب باشم از دستم نیوفته. پسرم قرار نشد که دیگه مامانی هر چی انرژی و قوت داره ازش بگیری ها ، من حالا حالا ها باید انرژی داشته باشم و بهت برسم در سالهای آتی.

حالا که مامان آذی سر کار نمیاد بنابراین اینترنت هم توی خونه نداره ، بنابراین دوستان عزیز دل واپس نشوند لطفا ، گاهی اوقات از خونه عمه جون شاید بیام و آپ کنم. از لطف همه دوستان مهربون و شاد و عزیز تشکر میکنم .

راستی شرط بندی کنید که نی نی ما زودتر به دنیا میاد یا نی نی سمیه و علی یا نی نی مامان تیستو ؟؟؟؟

خیلی هیجان انگیزه نه؟؟؟؟!!!!!

 

راز و نیاز با خدای مهربون

امروز ما نوبت دکتر داشتیم و طبق معاینات به عمل آمده دکتر گفت آقا کوچولوی ما کمی تشریف آوردند پایین تر و دارند آماده میشن برای به دنیا اومدن و از آنجایی که تاریخ تولد نی نی ما عوض شد و با توجه به ورم بیش از حد پاهای مامان آذی ، دکتر ما رو فرستاد بیمارستان برای(monitoring)گرفتن نوار قلب و نوار میزان حرکات این پسر کوچولوی ما که ببینند که آیا با وجود عقب افتادن تاریخ تولد ، جای نی نی ما خوبه و داره بهش خوش میگذره یا اینکه نه باید زودتر از اون تو نجاتش داد؟!!

خلاصه گفتند همه چیز خوبه و خودت هم فعلا خوبی ولی بعد از یک هفته دیگه باید سر کار نری توی خونه استراحت کنی و راه بری و زیاد طولانی روی صندلی نشینی.

همیجا میخواستم از خدای بزرگ و مهربون و زیبا به خاطر همه داده هاش تشکر کنم .

خدایا ازت میخوام که تمام مریض ها رو شفا بدی ، آدمهای خوب رو حفظ کنی ، کسانی که دوست دارند نی نی داشته باشند رو بهشون نی نی بده ، کسانی رو هم که به اندازه کافی دارند و دیگه نمیخوان بهشون نده که باعث ناشکری اون افراد بشه و هی گله کنند که ما نمیخواستیم و از عهده اش بر نمیاییم و اون موجود کوچولو در حالی به دنیا بیاد که هیچکس براش خوشحال نباشه.

خدایا همه آدمها رو به راه درست هدایت کن و از وسوسه های شیطان دور نگه دار

خدایا هر کی مشکل مالی داره بهش کمک کن تا مشکلش رفع میشه

می دونم که برای تو کار نشد نداره

هر چی که بگیم از دست تو برمیاد ، پس کسی که دست به دعات میشه رو ناامید برنگردون

خدایا جوانهای امروزی رو بهشون قدرت فکر کردن و تصمیم گرفتن بده که به راههای نادرست کشیده نشوند و به نحو احسن و منطقی برای آینده شان تصمیم بگیرند که بعد از چند سال از کرده خودشون پشیمون نشوند.

خدایا تمام مادرها و پدرهایی که در قید حیات هستند رو سالم و سرحال نگه دار و محتاج کسی نکنشون.

و در آخر خدایا این بعدازظهر جمعه یه نظری هم به ما بیانداز و کمکمون کن تا در زندگی موفق باشیم و بتونیم برای بچه مون مادر و پدر خوبی باشیم ، همانطور که مادر و پدر مهربون خودمون برای ما کردند و هر روز بیش از روز پیش به این مسئله مهم پی میبریم و قدرشون رو بیشتر می دونیم.

 

چه پسری...!! یه پارچه آقا

سلام پسرک مامان و بابا

سلام کوچولوی آروم و با حیا و فهمیده ما

تازگی ها خیلی ازت خوشم اومده و خیلی ممنونت هستم عزیزم که این مدت اینقدر بچه خوب و آروم و حرف گوش کن و فهمیده ای بودی و اینقدر مراعات حال مامان آذی رو کردی و کوچکترین اذیتی نکردی و گذاشتی که مامانی به کاراش برسه و همچنان به فعالیتش ادامه بده.

البته جای یه معذرت خواهی داره که چند روزه زیاد سرحال نیستم و همش فکرم مشغوله ، خب دیگه خودت حتما متوجه میشی ، به خاطر بابارضا و شرایط جدید زندگی هستش دیگه ، که اونم مطمئن هستم که اینقدر قدمت خوب و مبارک و متبرک هست که با به دنیا اومدن تو همه چیز در یک آن درست میشه و باعث و بانی آن هم تو خواهی بود ، همونطور که از اول با بوجود آمدن تو اینقدر زندگیمون متحول شد و وجود پاک و متبرک تو تغییرات خوب رو به زندگی ما آورد.

پس این چند روز هم با مامان آذی همکاری کن و مثل همیشه باش و به راحتی و به موقع پا به این دنیای زیبا بگذار ، میدونم برات این روزا سخته که بیشتر توی دل مامان بمونی و جات تنگ شده ، از فشارهات میفهمم ، چون با بعضی از فشارهای تو مامان آذی هم دردش میاد ولی خب، قرارمون یادت نره عزیزم که قول دادی که وقتی چشماتو به این دنیای زیبا باز کنی که بابارضا هم پیشمون باشه و شاید اولین کسی که چشمت بهش بیوفته اون باشه نه من. خیلی هیجان انگیزه ، نه؟

خب پسر کوچولوی نازنازی ما ، برامون دعا کن و من هم از خدای زیبا و مهربون میخوام که بهمون کمک کنه و هر چیزی که خیر و مصلحت ما هست رو بهمون عطا کنه. ممنونم خدا جونم از این همه بزرگی و کرمت.

جا داره اینجا از دوستان وبلاگی و مامانهای نازنین که برامون دعا میکنند و میان و نظر میزارن خیلی تشکر کنم ، که اینقدر مهربون و خوبند. راستش تازگیها به این نتیجه رسیدم که ایرانیهای ساکن داخل ایران خیلی پاک تر ، احساساتی تر ، دلسوزتر و مردم دوست تر از ایرونی های خارج از ایران هستند. از همه شما نازنین ها ممنونیم.