OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

راز و نیاز با خدای مهربون

امروز ما نوبت دکتر داشتیم و طبق معاینات به عمل آمده دکتر گفت آقا کوچولوی ما کمی تشریف آوردند پایین تر و دارند آماده میشن برای به دنیا اومدن و از آنجایی که تاریخ تولد نی نی ما عوض شد و با توجه به ورم بیش از حد پاهای مامان آذی ، دکتر ما رو فرستاد بیمارستان برای(monitoring)گرفتن نوار قلب و نوار میزان حرکات این پسر کوچولوی ما که ببینند که آیا با وجود عقب افتادن تاریخ تولد ، جای نی نی ما خوبه و داره بهش خوش میگذره یا اینکه نه باید زودتر از اون تو نجاتش داد؟!!

خلاصه گفتند همه چیز خوبه و خودت هم فعلا خوبی ولی بعد از یک هفته دیگه باید سر کار نری توی خونه استراحت کنی و راه بری و زیاد طولانی روی صندلی نشینی.

همیجا میخواستم از خدای بزرگ و مهربون و زیبا به خاطر همه داده هاش تشکر کنم .

خدایا ازت میخوام که تمام مریض ها رو شفا بدی ، آدمهای خوب رو حفظ کنی ، کسانی که دوست دارند نی نی داشته باشند رو بهشون نی نی بده ، کسانی رو هم که به اندازه کافی دارند و دیگه نمیخوان بهشون نده که باعث ناشکری اون افراد بشه و هی گله کنند که ما نمیخواستیم و از عهده اش بر نمیاییم و اون موجود کوچولو در حالی به دنیا بیاد که هیچکس براش خوشحال نباشه.

خدایا همه آدمها رو به راه درست هدایت کن و از وسوسه های شیطان دور نگه دار

خدایا هر کی مشکل مالی داره بهش کمک کن تا مشکلش رفع میشه

می دونم که برای تو کار نشد نداره

هر چی که بگیم از دست تو برمیاد ، پس کسی که دست به دعات میشه رو ناامید برنگردون

خدایا جوانهای امروزی رو بهشون قدرت فکر کردن و تصمیم گرفتن بده که به راههای نادرست کشیده نشوند و به نحو احسن و منطقی برای آینده شان تصمیم بگیرند که بعد از چند سال از کرده خودشون پشیمون نشوند.

خدایا تمام مادرها و پدرهایی که در قید حیات هستند رو سالم و سرحال نگه دار و محتاج کسی نکنشون.

و در آخر خدایا این بعدازظهر جمعه یه نظری هم به ما بیانداز و کمکمون کن تا در زندگی موفق باشیم و بتونیم برای بچه مون مادر و پدر خوبی باشیم ، همانطور که مادر و پدر مهربون خودمون برای ما کردند و هر روز بیش از روز پیش به این مسئله مهم پی میبریم و قدرشون رو بیشتر می دونیم.

 

نظرات 11 + ارسال نظر
::::SaRa:::: جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:58 ب.ظ http://voroojak63.persianblog.ir

سلام آذی جون. خوب بسلامتی دیگه نی نی جان هم دارن تشریف میارن.
الهی خدا مراد دل خودت رو هم بده و هرچی زودتر به حق صاحب الزمان برید سر خونه زندگیتون. ایشالله بابا رضا هم وقت زایمان کنارت باشه.
امیدوارم که همه دعاهات برآورده بشه.
بخصوص اینکه اونهایی که آرزوی نی نی دارن خدا بهشون نی نی بده . سایه پدر مادر ها رو از بچه ها کم نکنه و همه مریضهای اسلام رو شفا بده و به مادر من هم سلامتی عنایت کنه.

قربانت برم.
دعاگوت هستم.
نی نی ببوسسسسسسسسسسسسسسسس

مامان نازگل جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:23 ب.ظ

وای اذر جون شونصد بار کامنت گذاشتم و نمیدونم چرا ارور میدههههههههههه.. اخی هر وقت با خدا راز و نیاز میکنی و دلتو میدی دستش یادمنم بکن اذر جونم..

::::SaRa::: جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:13 ب.ظ http://voroojak63.persianblog.ir

سلام سلام. فکر کنم که آپ کردم.

مامان تیستو شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ق.ظ

ای وای آره چطور شد یه هفته افتاد عقب؟؟؟ چه بامزه. حالا دیگه همسن محسوب میشن. هرچند که به قول قدیمیها از وقتی که وارد ماه نه میشی باید آماده به دنیا اومدن نی نی باشی و دست تو نیست!!!

مامان نی نی ناز شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:18 ق.ظ http://mahnini.blogfa.com

ای جان..مامانی حسابی مواظب نی نی نازت باشی هاا..

[ بدون نام ] شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:13 ق.ظ

وای خدای من ..
حه دعایی از این پر معناتر ....الهی که برآورده بشن .
عزیزم
خوشحالم که کم کم داری به دیدن فرزندت نایل میشی ...
و ۱۰۰ ٪ مطمین هستم که تو و رضا پدر و مادری خیلی خوبی برای آرمان میشید .
امیدوارم که تو زندگی ت فقط بخندی عزیزم .
دیگه حیزی نمونده ...
اول سپتامبر به امید خدا ، یه فرشته از آسمون به زمین میاد ...خدا حفظش کنه .
مواظب خودت باش ...خیلی راه زیاد برو .....
راستی بابا رضا کی میاد ؟

مامان نازگل شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:47 ب.ظ

مامانی و نی نی چطورن ...

سمیه و علی شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:19 ب.ظ http://kolbeyema.blogsky.com/

مامانی سلام
چه آرزوهای قشنگی کرده بودین
رازو نیاز قشنگی بود
از همه مهمتر اینکه اومدی و آپ کردی چون داشتم یواش یواش نگرانت میشدم ولی با خودم گفتم شاید مشغول اسباب کشی هستین ای کاش نزدیک بودی کمکت میکردیم
راستی روغن کرچک رو این روزها فراموش نکن میگن زایمان رو راحت میکنه و همینطور بارهنگ و خاکشیر که میگن عالیه
عرق کاسنی هم برا جلوگیری از زردی یا کاهش اون خیلی خوبه امیدوارم
این چیزا اون جا پیدا بشه که حتما میشه
منم این روزا یه کم پاهام ورم کرده ولی با ورزش و پیاده روی بهتر میشم
روغن کرچک و پیاده روی رو فراموش نکن معجزه میکنه
برا ما هم دعا کن منم امروز دارم میرم روغن بخرم و شروع به خوردن کنم هر چند خیلی بد خوراکه
خیلی مواظب خودت باش ما رو بی خبر نذار
عیدتون هم مبارک

ساناز یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:36 ق.ظ http://s-sanaz.blogfa.com

الهی مامان آذی جون چقدر خوب دعا می کنی خیلی به دل آدم می شینه.خدا رو شکر که هم خودت و هم پسملی ما تو شرایط خوبی هستید. ان شاء الله پسملی ما هم به خوبی و خوشی بدون اینکه بذاره به مامان آذیش سخت بگذره به دنیا میاد و خوشبختی تون رو کامل می کنه.

mobin یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:01 ب.ظ http://solia.blogfa.com

سلام خاله آذل
من دالم یه ساله میشم
سال قبل مثل این لوزها مامان من هم
احساس شما لا داشت
دها میکنم نی نی کوچولوت سالم دنیا بیاد
لاستی نی نی شما با من دوس میشه؟
موچ برا شما و نی نی

خاله اعظم دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ق.ظ

سلام آذی جون
با خوندن این چیزهایی که نوشته بودی خیلی دلم گرفت و خیلی احساس دلتنگی برات کردم . راستش را بخواهی این چند روزه همش از خدا می خواستم که زودتر این مسائل حل بشه و زندگی رو روال عادی خودش بیوفته. ولی ترا خدا مواظب خودت باش. تو الان با این وضعیت نباید سر کار بری. فرمان ماشین با این شکم برزگ خیلی خطرناک هست و تو که تا اینجا بدون هیچ مشکلی همه چیز پشت سر گذاشتی پس این دو هفته دیگه رانندگی نکن و سر کار نرو چون کوچکترین چیز خدا نکرده می تونه خطرهای بزرگی را بوجود بیاره. این دو هفته سعی کن آرامش بیشتری داشته باشی و از خونه هم زیاد هم بیرون نری و اطراف خونه قدم بزنی. امروز هم که نیومدی رو خط کمی نگران شدم ولی چون خودت گفته بودی که اصلا نگران من نشید و اینقدر همش هر شب از من نپرسید که کجا بودی ما فکر کردیم زایییدی؟؟؟ من هم سعی می کنم که بهت زنگ نزنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد