OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

اول شهریور تولد سه سالگی ات مبارک آرمان جونم

روز دوشنبه اول شهریور ماه 1390 تولد فرشته کوچولوی ما آرمان بود که چون اینجا چون یکشنبه ها تعطیل هست ما اون روز در پارک تولد گرفتیم. 

چون هوا هم شانس فرشته ما خیلی خوب بود و بچه ها کلی کیف کردند 

سر فرصت عکسها رو میگذارم اینجا 

بازدید از کارخانه هواپیما سازی بویینگ در شهر خودمون سیاتل

 

آرمان خیلی دوست داشت هواپیما رو از نزدیک ببینه خلاصه یه روز رفتیم نمایشگاه هواپیما ولی وقتی نزدیک هواپیما شدیم آرمان چشماشو بست و جیغ و داد راه انداخت و ما رو بیچاره کرد و فقط چند دقیقه که روی پشت بام بودیم ایستاد که ازش عکس بیاندازیم  

حرف نگفته یک سال پیش

یک سال پیش خواهرم به کانادا مهاجرت کرد به شهر ونکوور که در سیصد کیلومتری شهر ما هست و من رو از افسردگی و تنهایی نجات داد. خلاصه هر چند وقت یک بار میرم پیشش و خیلی بهمون خوش میگذره خصوصا اینکه پسرهامون هم سن هستند آرمان پنج ماه بزرگتر از رامتین هست و همبازی های خوبی هستند. یه جور مهدکودک اونها دارند که بچه ها با مامان ها میرن و مجانی هست هر روز دو الی سه ساعت و من خیلی دوست دارم چون ما این امکانات رو اینجا نداریم و هر دفعه که میرم اونجا من و آرمان هم باهاشون میریم و به بچه ها خیلی خوش میگذره این عکس رو همین آخرین باری که اونجا بودم داخل همون مهدکودک گرفتیم که قسمتی از مدرسه دبستان اون منطقه هست.