OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

   این عکس مربوط به بهار سال گذشته هست 

این عکس مربوط به دو ماه قبل هست که یه بازدید از ایستگاه آتش نشانی داشتن بچه ها با تیم کتابخانه 


      

این نوروز امسال هست که من و آرمان در ایران بودیم البته کل سه ماه زمستان رو در ایران بودیم 

hafteye 27

salam  

mersi az nazarate ghashangi ke baram gozashtid. 

avale shahrivar tavalode Armonn bood va 4 saalesh tamoom shod 

koli behesh khosh gozasht vali man chon khasteh boodam shabesh kheyli bad khabidam 

dastaam bihes mishe va moor moor mishe bazi shabha dastaam dard mikoneh tooye khaab 

3 roozi hast ke ye dard haayee mesle darde zayemaan zire delam miyad vali bad az nim saaat tamoom mishe. 

agar khoda bekhad sare in zayemaan bar khalafe Armonn ke kesi ro nadashtam , khahare golam Azam az Vancouver , Canada miyad pisham. 

in rooza dige nemitoonam ziyad tekoon bokhoram va babay ham kheyli varje voorjeh   

mikoneh. 

 

 

آرمان و دوستش اهورا 

 

 

عرشیا و آرمان و شیدا و آرتیمیس و اهورا 

 

 

 

هفته بیست و پنجم

سلام سلام 


این هفته بیست و پنجم بارداری این دختمره ما هست و نمی دونم چرا اینقدر شیطون شده و اینقدر ول می زنه خلاصه چه وقتی میشینم چه میخوابم همش در فعالیت هستش . خدا به دادم برسه اگر دختر شیطون و گریه کنی باشه وقتی به دنیا بیاد. آخه آرمان اینطوری نبود توی دل من هم که بود خیلی آروم بود و گاهی تکون میخورد و شبها تا صبح که اصلا تکون نمیخورد وقتی هم که به دنیا اومد بسیار نوزاد خوب و آرومی بود و الان هم پسر فوق العاده خوبی هست خدا رو شکر.


راستی ما این هفته اسباب کشی داشتیم به یه خونه بزرگتر که برای دختر کوچولومون هم یه اتاق جدا داشته باشیم دیگه . بسته بندی اسباب ها خیلی آسون تر بود از بازکردن جعبه ها و جا به جا کردن و بعد از یک هفته هنوز تموم نشده. البته کمک هم که نداشتم دیگه بماند. 


امشب خونه مادر شوهر برای شام میهمان بودیم و اینقدر خوردم که احساس ترکیدن بهم دست داده. 


یه چیزی خیلی جالبه که بارداری اولش خیلی هیجان داره و به همه مسایل دقت میکنه و خیلی حواسش به رژیم غذایی و این چیزها هست ولی دومی انگار عادی میشه و هیجانی نداره و یا از بس به فکر تغذیه و رسیدگی به اولی هستم خودم یادم میره که باید چه چیزها بخورم و چه کارها بکنم.