OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

دوماهگی آرمان

سلام به همه 

 

ما خوبیم ولی خیلی کمبود زمان داریم که بیاییم سراغ اینترنت و کامپیوتر. 

خلاصه آقا آرمان ما اینقدر ما رو مشغول کرده که وقت مو شونه زدن هم ندارم. در طول روز به ندرت خواب طولانی مدت میره و بیشتر چرت های یک ربع یا نیم ساعت داره و بنابراین من به هیچ کاری نمیرسم و تنها کار مهم که انجام میدم غذا درست کردن است. 

وقتی هم که بیداره دوست داره فقط جلوی چشمش باشیم و باهاش حرف بزنیم و به محض اینکه از اتاق بیرون میریم صدامون میزنه به زبان کودکانه خودش. 

سه روزه که دفع مدفوع نداشته و خودش هم از این وضعیت راضی نیست و از ساعت ۴ صبح دیگه نمیتونه خواب بره و هی بیدار میشه از صدای شکم خودش و به خودش میپیچه که شاید دفعی انجام بشه ولی نمیشه. 

خلاصه ما دست به دامن شربت شکم راه انداز شدیم که روی اون نوشته Soothing Belly حالا ببینیم چی میشه . البته 24 ساعت هست که بهش داریم میدیم ولی هنوز خبری نشده. 

یه شربت دیگه هم میدیم که عصاره زنجبیل است و برای دفع گازهای معده و روده است. خواب شبش هنوز همون سه ساعت یکبار یا بعضی وقتها یک و نیم ساعت یکبار هست و روزایی که از ساعت 4 صبح به خودش می پیچه من دیگه خواب ندارم و همش دلم بهش میسوزه واسه همین در طی روز از کم خوابی خیلی کلافه هستم بعضی روزا پیش میاد که یک یا دو ساعت در طول روز میخوابه که من هم باهاش میخوابم ولی اگه نتونم بخوابم خیلی بهم سخت میگذره و از فرط خستگی حتی اشتهام و شیرم هم کم میشه. 

دوستان عزیزی چون بابایی و گلک و اونا که تجربه چند ماه جلوتر از من رو دارند خوشجال میشم اگه نکته های مهم رو بهم بگن .

نظرات 3 + ارسال نظر
شیما یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ب.ظ

آذر جون سلام چه عجب بابا چشمون به وب موند از بس منتظر آپ بودیم
به سلامتی آرمان جون دواهه شد منم یه سه دوهفته دیگه مامان می شم
راستی از عکسهای به به بزار

ری را دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:46 ب.ظ http://mehmanedel.parsiblog.com

ممنون که ما رو از احوالاتش باخبر کردی . امیدوارم این مشکلش هم به زودی حل شه آذر جون . من که تجربه یی ندارم که بتونه برات راهگشا باشه .

عسل بانو سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 ق.ظ http://manvashoharam.blogfa.com/

وایییییییییییییییی خانومی کحایی ؟ دلم برات خیلی تنگ شده بود ...عزیزم منم سزارین میشم در تاریخ ۰۶ نوامبر ...برام دعا کن .
وای خدا ...اینحوری که گفتی دلم برای آرمان ریش ریش شد ...الهی ....حالا خوبه بابا رضا پیشتون هست .
عزیزم ..خودت خوبی ؟
خیلی وقته ازت خبری نداشتم ..مرسی که اومدی به وبلاگم .
راستش من که تحربه ای ندارم ولی خوشحال میشم اگر حوابی برای سوالاتت پیدا کردی ، اینحا بگی که ما هم بهره مند بشیم .
میبوسمت .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد