OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

روز پدر به تمام پدران عزیز تبریک باد

 

بابارضا سلام ، روز پدر ایرونی بر تو مبارک. امیدوارم که صدوبیست سال سایه ات روی سر من و مامان آذی باشه.

 

تعریفت رو از مامان آذی خیلی می شنوم که برام از تو و از مهربونی هات میگه ، یا وقتی که عکسهاتو نگاه میکنه ، من کاملا عشقش نسبت به تو رو درک میکنم ، آخه می دونی ضربان قلبش تغییر میکنه و یه جور خاصی میشه که من که این توی دلش هستم میتونم بفهمم. خب عشق یعنی همین دیگه.

 

از  اخلاق و رفتارت هم برام گفته ، میگه که بابای خیلی مهربونی خواهی بود برای من ، البته شنیدن کی بود مانند دیدن. وقتی خودم به دنیا اومدم و چند سال گذشت ، دیگه از زبون خودم میگم که چه جور پدری هستی و مطمئنم که خیلی خوبی.

 

قول می دم که هر سال روز پدر رو فراموش نکنم و بتونم گوشه ای از زحماتت رو قدردانی کنم. می دونم که الان هم خیلی سخت در تلاش و کوشش هستی و شاید هم کمی داره بهت سخت میگذره ، فقط به خاطر اینکه به فکر آینده من هستی و میخواهی که یه زندگی دلپذیر و راحت اول از همه واسه مامان آذی و بعدش برای من فراهم کنی. مرسی بابایی ، خسته نباشی ، خدا قوت بگو و برو جلو که خدا همیشه پشت و پناهت هست.

 

سخنانی چند از زبان مامان آذی:

من هم روز پدر رو به پدر عزیز و مهربونم تبریک میگم و قدر تموم زحماتش رو می دونم و به داشتنش افتخار میکنم و البته به تمام پدرای خوب دنیا تبریک میگم و متاسفم برای اونا که پدر ندارند ، خیلی سخته میدونم. من که داشتم می دونم که وجودش چه نعمتی در زندگی هست. من بعد از خدا عاشق پدر و مادرم هستم و بعد همسر عزیزم که با دنیا عوضش نمی کنم.

 

بابا احمد من مرد شریف و مهربونی هست که یه لحظه از یاد زن و بچه هاش غافل نبوده ، خیلی خاطره های قشنگ ازش دارم که اصلا در این صفحات نمی گنجه. چندین بار به این موضوع فکر کردم که شروع کنم خاطراتم رو از سالهایی که یادم میاد بنویسم ، اما هنوز شروع نکردم ، آخه هر روز از زندگی من خاطره ای شیرین بوده اونم به واسطه داشتن مامان و بابایی به این نازنینی .چقدر سفرهای دور ایران که برده و می تونم بگم حدود ۹۰ درصد شهرهای ایران رو به ما نشون داده. همیشه سعی کرده به ما یاد بده که راجع به اتومبیل ، وسایل الکتریکی ، احترام به طبیعت و حیوانات و هزار و یک چیز دیگه بدونیم.

 البته حرف اول و آخرش همیشه درس خوندن و تحصیل کردن بوده و همیشه تشویق مون کرده که باید برای خودمون کسی باشیم ولی نه فقط در زمینه تحصیلی بلکه آداب معاشرت و روابط عمومی و اجتماعی و همه و همه.  

 

یه نمونه کوچیک از عشق این بابا احمد این هست که هر وقت کسی شکلات یا آبنباتی یا خرما یا چیزی خیرات سر راهش پخش میکرد و بابا برمیداشت ، امکان نداشت و نداره که خودش تنهایی بخوره ، میورد خونه و نشون میداد و میگفت که یه بنده خدایی خیرات می داد ، میگفتیم آخه بابا این یه دونه چیه که میاری خونه ، میگه از گلوم پایین نمی ره بدون مامانتون و شماها. خیلی همیشه برام جالب بود ، تا وقتی که بعد از ازدواجم می بینم که این عشق هست که باعث میشه آدم چنین کارایی بکنه ، من هم الان هیچ چیزی رو بدون همسرم نمی تونم بخورم و حتی شده یه کوچولو ازش براش نگه میدارم. اصلا از گلوم پایین نمیره. حالا حال مامان و بابام رو درک میکنم.

 

من به وجود بابا احمدم افتخار میکنم ، امیدوارم که خدا پشت و پناهش باشه و سالیان سال زنده باشه و امیدوارم که من هم خیلی زود به اونجایی که دوست دارم برسم که بتونم تمام زحماتش رو جبران کنم البته جبران که محاله ، شاید بتونم قدردانی بکنم. ای کاش اینقدر در توانم بود که کارهایی بزرگ براش انجام میدادم. قبلا که از خانواده دور نبودم می گفتم که ، خب بالاخره هر کسی میره دنبال سرنوشتش و نباید به والدین زیاد وابسته بود ، ولی حالا که دور شدم ازشون ، می بینم که نه ، این دوری ارزش نداره ، مگه چند سال زنده هستیم ، حالا که ما بچه ها بزرگ شدیم و باید در خدمت پدر و مادر باشیم ، تنهاشون گذاشتیم و رفتیم ، هر روز دلم براشون تنگ میشه و قبطه می خورم به کسانی که حداقل هفته ای یک روز مامان و باباشون رو می بینند. خدایا مراقبشون باش و عمری طولانی در عین سلامتی کامل بهشون عطا کن.

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
طیبا سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ب.ظ http://taksetarehman.persianblog.ir/

آذر خانم مهربون روز پدر را به همسرتون و بابای مهربونتون خیلی خیلی تبریک میگم:-)
چقدر جالبه آخه چقدر ویزگیهای باباهای خوب همه شبیه همه منم خیلی پدرم را دوست دارم و همیشه دلم می خواست وقتی بزرگ شدم همه محبتهاشو تلافی کنم اما حیف که دورم:-(
امیدوارم خدا همه باباها و مامانهای مهربون را سالم و شاد نگه داره:-*

ساناز سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ب.ظ http://s-sanaz.blogfa.com

عزیزم ان شاء الله پدر و مامانت همیشه سالم و سرحال زیر سایه حضرت علی زندگی کنند.راستی منظور من نی نی داشتن هر دومون بود به خدا.نی نی گل تو چطوره؟ اونم عین فسقلی ما داره از غفلت تو و باباش استفاده می کنه و شیطونی می کنه؟
از طرف من هم به همسر محترمت روز پدر رو تبریک بگو.

بهنوش چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:49 ق.ظ

سلام بر مامان اذی گل و شازده با احساسم...........
مامانی من اومدم چشمت روشن.........(خنده)
دلم بدجوری براتون تنگیده بود مامانی....نمیدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
روز بابا رضای گل و اون مرد کوچولوی تو دلی مبارک......
منم امروز دارم برای همسری تولد غافلگیر کننده میگیرم....
اخه تولدش با روز بابایی ها یکی شده منم به روی خودم نیاوردم خودشم یادش نیست فعلا.....حالا شب که بیاد سوربرایز میشه....با دیدن مهمون و کیکو...........مامانی سفر جات خالی بود یادتون کردم....یه خستگی هم در اوردیم....با اجازه مرخص شم میخوام برم خرید.......
می بوسمتتتتتتتتتتتت

دایی امیر پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:08 ق.ظ

سلام نی نی ،خوش می‌گذره ؟

روز پدر به همه پدرا مبارک باشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد