OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

تولد بابارضا مبارک ک ک ک ک ک ک

 

 

 وای بابارضای عزیز و مهربون ، تولدت مبارک ، حالا نمیگم چند ساله شده ، چون شاید فکر کنی پیر شدی، ‌هر چند که حالا تا پیری راه درازی در پیشه. تازه حالا که من به دنیا بیام تازه جونتر میشی و پر انرژی تر ، باید با من بازی کنی ، منو ببری کلاس ورزش و بیاری ، منو هر دو ماه که بزرگتر میشم ببری برام لباس و کفش بخری و و ........... یه عالم کار دیگه.

 

بابایی امسال که از هم دور بودیم برای تولدها ، سال دیگه خودم شمع تولدت رو برات فوت میکنم ، البته اگه بلد باشم ، بعدش هم با دست کیک رو براتون میکشم توی بشقاب که بخورید و خودم هم از همون ظرف اصلی کیک با دست و پا و دهن کوچیکم ،‌دو لوپی میخورم ، ولی هی منو دعوا نکنی که بگی خودم رو کثیف کردم ها ، بزارید بچه دلش خوش باشه ، و الا عقده ای میشم ها !!!!!

                              

خلاصه بابارضای گل ، از حالا برات دعا میکنم و از خدا میخوام که همیشه پشت و پناه بابارضای مهندس من باشه و همیشه سلامت باشی و زحمت بکشی و پول دربیاری بدی به ما (منظورم من و خواهر یا برادر آینده ام) که بریم قاقا لی لی بخریم .

 

خب حالا از مهمونی خودم بگم ، آخ اگه بدونید چقدر جالب بود ، من که کلی توی دل مامانم هیجان زده بودم و هی تکون میخوردم و از دیدن اون همه خوراکی خوشمزه هم همش دلم آب میافتاد و مامان آذی هی میخورد و من هنوز میخواستم ، خلاصه دیگه آخر شب مامان آذی داشت میترکید.

 

دیگه عمه جون مهوش سنگ تموم گذاشته بود و مهمونی قشنگ و خوبی رو برای من برگزار کردند ، البته عمه جون نازی و مامان بزرگ پری و بقیه هم شرکت داشتند و خیلی زحمت کشیدند و مهمونها هم کلی به بهشون خوش گذشت ، مخصوصا با اون همه غذا و دسر و میوه خوشمزه.

 

کادوها که دیگه نگو ، اینقدر چیزای قشنگ گرفتم. البته تعدادی کادوی نقدی بود از جمله از طرف دو تا مامان بزرگ ها ولی بقیه لباس و کالسکه و ..... بود .حالا مامان آذی چند تا عکس اینجا براتون گذاشته که ببینید.

 

فقط یه بدی مهمونیهای این امریکایی ها این هست که عادت ندارند توی مهمونی موزیک بذارند و برقصند. این مامان آذی هم که قر توی کمرش بود حسابی ، ولی خب موزیکی نبود که برقصه گیگه.

 

 

ناگفته نمونه که تزئین اتاق و روی میز کار نازنین ، عروس عمه مهوش بود که با توجه به یادگاریهایی که مامان آذی درست کرده بود و عکس جوجو اردک روش بود ، اون هم از جوجو برای تزوئینات استفاده کرده.

 

 

 عکس پائینی یه جور سالاد است به نام تبولی که یک جور سالاد ترکی است و اینجا توی امریکا بیشتر رستوران ها دارند و خیلی طرفدار داره که توش بلغور گندم است و گوجه و خیار و پیاز و نعناع خورد شده با آب لیمو یا آب غوره

 

این تزئینات روی سالاد اولویه که گل رز است با لایه های نازک از هویج درست شده و دو تا پروانه با برشهای گوجه فرنگی و همچنین برشهای تربچه وپیازچه روی سبزی خوردن کار مامان آذی بود

 

این ژله و کرم کارامل هم کار مامان آذی بود ، اگه گفتید اون برشهای پرتغال که فقط پوستش پرتغال است و توش ژله است ، چطوری درست میشه؟؟؟

 

 

این کاسه رو ببینید که توش توت فرنگی و بلوبری است. این کاسه کریستال نیست ها ، اشتباه نکنید ، این کاسه خودش از جنس یخ است که توی یخ هم گلهای رنگارنگ از باغچه مون است ، مامان آذی این کاسه رو درست کرده ، اگه گفتید چطوری؟؟؟؟؟  

به این میگن مامان هنرمند ، مگه نه؟؟؟

تازه بیشتر از اینها قرار بود روی غذا ها رو تزوئین کنه ولی هم وقت نکرد هم ابزار مورد نیازش رو نداشت.

 

این هم قسمتی از کادوها

 

 

حتما دلتون به من میسوزه که کسی برام اسباب بازی نیورده ، اشکالی نداره ، مامانی و بابایی خودشون برام میگیرند. خوب مهمونهامون به تعداد مهمونیهای ایرونی که نبود که ۱۰۰ تا کادو بگیرم که. !!!

 

خودمونیم ها چقدر جای مامان بزرگ عزیز و خاله جون اعظم خالی بود. اصلا مامان آذی و خاله اعظم از دوقلوها بدترند ، و حضورشون برای همدیگه خیلی ارزش داره. چقدر خوب بود اگه الان پیشمون بود.

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
عسل بانو چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ق.ظ http://manvashoharam.blogfa.com

آخی عزیزم ...تولدشون مبارک .
امیدوارم سال دیگه یه حشن حسابی بگیرید .
راستی شوکه شدم !!! ماشاالله از حالا به فکر خواهر و برادر آرمان هم هستی ؟
شاد بمونی عزیزم .

sara چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:52 ق.ظ

salam,ahvale maman o babaye montazer.chetorin?reza jan tavalodet mobarak...ma hameye keika va shiriniaro ye dafe baham azaton mikhaima...
sara & milad

sara چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ق.ظ

wahooooooooooooo...in kaseye yakh foghol ade zibast..man ta hala ndide bodam..kolan maelome k eham echi ali bode..khaste nabashid maman azi...ghazaha ham ke kheili khohs maze be nazer mian,jaye ma khali bodeha...

عسل بانو چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:26 ب.ظ

به به به از این همه سلیقه ....آذی کیف کردم به خدا ...
میگم بابا رضا باید تو رو بزاره رو سرش حلوا حلوا کنه آ !!!!
خیلی زیبا برگرزار شد . به امید خدا تولدش ،عروسیش .
آخی حای خانوادت خیلی خالی بوده ....میفهمم .
به هر حال عالی بود .
خسته نباشی .
راستی دوتا از عکسهات باز نشد !!!!
خوش باشی عزیزم .

ری را چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ب.ظ http://mehmanedel.parsiblog.com

وای ......... همه چی یه طرف اون کاسه هه رو بگو چجوری درست کرده بودی مادر هنرمند کدبانوی بلا ؟ بگی ها !
راستی مبارکه .

شیما چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ب.ظ

تولد بابا رضا مبارک
آذر جون چه خوراکی هایی چه تزئینی واقعا که آخر سلیقه ای خوش به حال نی نی چه مادری راستی اون ظرف یخی رو چطور درست کردی اگه می شه بهم بگو منم چند روز دیگه مهمون دارم
اگه می شه اون سالاد ترکی رم توضیح بده
ببخشید ها

:::SaRa::: چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:38 ب.ظ http://voroojak63.persianblog.ir

سلام آذر جون. خوبی ؟
خیلی وقته از ایمیل های قشنگ و آرامبخشت خبری نیست.
الهی من فدای اون شکم قلمبه که آرمین توشه برم.
خیلی ناز شدی 1000 ماشالله.
تولد بابا رضا هم مبارک باشه. انشاءلله 120 سال کنار هم با آرمین کوچولو زندگی خوب و خوشی داشته باشید. انشاءلله خیلی زود بری پیشش.

راستی یه خواهش: می شه بگی اون ظرف یخی رو چطوری درست کردی ؟ آخه من دارم خواهر شوهرم رو پاگشا می کنم. می خوام سنگ تموم بزارم.


منتظرت هستما . حتما بگو.

بهنوش چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ب.ظ

وای مامانی گل کاشتی........
خیلی عکسهای خوشگلین........معلومه خیلی خوش گذشتهههههههه
تولد بابا رضا هم مبارک.......تولد شوهری من امسال همزمان با روز بدره ولی خودش هنوز بابا نشده......
مامانی هنرمند میشه خواهش کنم اون کاسه یخی رو اموزش بدی.....
خواهش....از هنر تو چیزی کم نمیشه که....راستی چیکار کنیم که اب نشه.....راستی دو تا از عکسها باز نمیشه.....
می بوسمت مامانی گل....

امیر چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 ب.ظ

سلام نی نی ، خوبی ؟
خوش گذشت مهمونی ؟ شانس اوردی قبل از به دنیا اومدنت بود ؟!!
بابا رضا تولودت مبارک ، این مامان آذر هم از بس قر مونده تو کمرش ,این قدر ورم کرده ؟؟؟

خاله اعظم یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ

میگم که چقدر موهات خوشگل شده و خیلی بهت میاد

[ بدون نام ] چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:02 ق.ظ http://mguitar.persianblog.ir

!

فاطمه پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ق.ظ http://aroosak-eshg.blogfa.com

خیلی باحال بود
میشه بگی اون کاسه رو چطوری درست کرده بود؟؟؟
کلی حال کردم
میشه طرز تهیه اش رو بگی؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد