سلام به نی نی گل من و بابارضا
ببین عزیزم عجب دوستان و اقوام مهربونی داریم ما.
اول از همه از بابارضا گلمون تشکر کنیم که اینقدر مهربون و ماهه آخه. عزیزم که الهی من فدات بشم ، ممنون از اون همه surprize دیگه امسال رو بیخیال بشو بخدا راضی به زحمتت نیستم . همونطور که گفتی سال دیگه در کنار هم تولدم رو جشن میگیریم. دو هفته دیگه تولد خودت هست یعنی چهارم تیر ماه ، بازم در کنار هم نیستم پس من هم باید کادوتو بگیرم بذارم کنار. آخ که دلم واست داره پر میزنه عزیزم.
خاله اعظم ممنون از این همه لطفت که میایی به وبلاگ سر میزنی و ممنون از مریم جون که اینقدر ذوق کرده ، به امید خدا یه روزی هم من میام و وبلاگ نی نی مریم جون رو میخونم و کلی ذوق میکنم و جیغ میزنم. فعلا با اعظم جون من حسابی کیف کن و بهتون خوش بگذره این چند روز.
مامان علی جون راست میگه به خدا خرداد ماه ماه خیلی خوبی است خودم هم خیلی دوستش دارم. یادته دبیرستان بودیم که خمینی مرد و میخواستند ببرنمون مزارش و می خواستیم یه جوری در بریم . خدا بیامرزه عفت عزیز رو که چند روز پیش هم مامانش رو خواب می دیدم که می گفت هر وقت اومدی با نی نی یه سری به من بزن ، آره عفت رو می گفتم ، چقدر شیطون بود و با دوستاش دست به یکی کرده بودند که از مدرسه فرار کنند مثل اینکه موفق هم شدند ، دقیقا یادم نیست ولی یادمه که ماها رو با اتوبوس بردنمون بهشت زهرا ولی ایقدر ترافیک بود که بعد از ۵ یا ۶ ساعت در ترافیک دست از پا درازتر برگشتیم مدرسه و رفتیم خونه.
بازم امروز هم داره بارون میاد ، تازه اخبار میگفت قراره این هفته سردتر هم بشه. این عکس پایین رو امروز گرفتم ، اون دسته گل قشنگ هم همکارم دیروز برای تولدم بهم داده ، میدونه که من عاشق گل هستم از جمله گل رز.
راستی امروز دکتر بودم و معاینه و فشار خون و تست ادرار دادم و گفت همه چیز خوبه فقط پیاده روی رو ترک نکن و شنا هم ادامه بده و هیدرات کربن خیلی کم بخور که چاق نشی. همین . و از حالا به بعد گفته هر دو هفته باید برم تا روز به دنیا امدن نی نی ، گفتم آخه من که چیزیم نیست واسه چی بیام هی ، گفت ما وظیفه داریم که طبق جدول باید پیش بریم و این معاینات رو بکنیم تا روز بدنیا آمدن بچه.
راستی کوچولوی توپولی من امروز برای اولین بار سمت چپ دل مامان آذی رفته بودی ها ، چون خانم دکتر تو رو اونجا پیدا کرد و صدای ضربان قلبت رو گوش کردیم. پس اون طرف ها می ری و به من نمیگی ! ها؟
ولی می دونم که بیشتر وقتها سمت راست هستی و خیلی وقتها هم اون کون قلمبه ات (البته ببخشید گلاب به روتون) رو فشار میدی به سمت بالا و دل مامانی یهو کج میشه و خیلی خنده داره. این رو شک داشتم ولی امروز که از دکتر پرسیدم گفت درست تشخیص دادی ، خب دیگه چه کنیم ، مامانت یه کمی شم پزشکی هم داره ، هر چند که دوست داشت جراح بشه و نشد ولی اطلاعات پزشکی خوبی دارم و مطمئن برای آینده این اطلاعات خیلی به دردم خواهد خورد. البته نا گفته نماند ها هم اینکه هزار ماشاالله دوروبرم توی فامیل و دوستان دکتر زیاد داشتم و هم اینکه مطالعه دارم در این زمینه.
وای چقدر از خودم تعریف کردم ، خب دیگه، چیزی که ایان است چه حاجت به بیان است عزیز دلم.
خوش به حالش چه جاش خوبه!
میگم مامان آذی جون من کجا غمگین می نوشته بودم؟! یه ذره دلگیریهای نوشته هاس وگرنه اش من خوبم!
یه هفته بعد دو هفته دیگه من هم میرم ایران ایشالله که قدمش ستاره بارون باشه .....
مواظب خودتون باشید به قول مادر بززگه بار شیشه دارید!
دارم میرم سونوگرافی ، التماس دعا !!!!
آذر جون تولدت مبارک ببخشید کمی دیر شد
راستی لینکت کردم
سلام عزیزم ...
ممنون بابت این همه لطفتت ... وای خیلی هیحان انگیز بود ....
غیر قابل تصور !
دیگه خودت میدونی حی میگم .
باورت نمیشه ...
تو کار خدا مونده بودم !!!!
شکرت .
آرمان گله خوبه ؟ شیطونی میکنه ؟
از طرف من ببوسش .
اذی جونم یه غلط املایی نداری؟
ببخشید هااااااااااااا
سلام آذی جون تولدت هزار بار مبارک. ایشالا ۱۲۰ ساله بشی و از سال دیگه با نی نی خوشگلت تولدت رو جشن بگیری...
چه عکس خوشگلی گذاشتی!! شما کجا زندگی می کنید؟؟
می بوسمت - از طرف آرشا و مامانش
سلام
وبتون عالیه