OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

OurCuteBaby

روزشمار و خاطرات نی نی ما تا بدنیا آمدنش و ......

وای چه تکون تکونی شروع شده !!!!!

نی نی جون عزیزم میبینم که شیطونی رو شروع کردی ، چیه؟ چشمت زدم ، هی گفتم که بچه آروم و ساکت و خونسردی هستی مثل مامان آذر؟ چه خبره عزیزم؟

 

از دیشب موقع خواب برای اولین بار حرکات تو شروع شد و بمدت نیم ساعت ادامه داشت بالا رفتی ،پایین اومدی ، از این طرف یهو به اون طرف و خلاصه تا خوابت برد. ولی چه کردی نی نی !!!!

مامان آذر که خواب از سرش پرید هیچی ، بابا رضا رو بگو ، فکر کنم ترسیده بود یه جورایی ،‌آخه میپرسید که نی نی چرا اینقدر حالا حرکت می کنه ؟ چیزی شه؟ ای وای !!!! به بابا رضا گفتم اگه دو خط از اون کتاب ها که من دارم می خونم و دکتر هم داد و توصیه کرد که هر دو بخونید ، خونده بودی الان جواب این سوالات رو می گرفتی. ولی حیف که اینقدری که بابارضا به کامپیوتر علاقه داره به کتاب یک ذره هم علاقه نشون نمی ده ، من که تا به حال دستش کتاب ندیدم.

 

راستی یه چیزی ، فکر کنم دیشب نی نی ما از خوشحالی اون کارا می کرد ، چون نمی دونید دیروز چه روزی بود، بسته ای از خاله اعظم و دای امین به دستمون رسید با یه عالمه چیزای قشنگ واسه نی نی ما، وای خدای من ،‌خیلی هیجان انگیز بود، کلی زحمت کشیده بودند . فکر کنم نی نی ما واسه همین به جنب و جوش افتاده بود و شادی می کرد. ای کلک!!!!

دای امین یه کارت پستال خیلی با مزه فرستاده بود . اینا هاش

 خیلی بامزه است ، نمی دونم آیا خودش درست کرده یا نه؟

یک کارت قشنگ هم خاله اعظم خودش نقاشی کرده برامون ، که اصلا حرف نداره ، ایناهاش

 آفرین خاله اعظم هنرمند ، بهت افتخار میکنیم، البته این فقط گوشه ای از هنرهای خاله جون است .نمی دونی این خاله اعظم چه کارا که نمی کنه.

البته همین جا تا حسادت مامان آذر گل نکرده بگم که مامان آذر هم خیلی هنرمنده و چه چیزایی که بلده.

ای وای ، نی نی مثل اینکه ول کن قضیه نیستی ها ، امروز همش داری می جنبی ، چه خبره ؟ بابا می دونیم که تو هم وجود داری ، به قول خاله اعظم عجله نکنی ، اونجا که جا نیست صبر کن میایی بیرون با هم بازی میکنیم دیگه .

بذار من عکس هفت سین رو بذارم اینجا همه ببینند

 

 راستی اون عکس پای هفت یکیش عروسی خاله اعظمه ، یکی هم خونواده مامان آذر که در نبودشون ولی با عکساشون حرف میزنیم.

البته سبزه ما اون روزا لخته ولی الان خیلی قشنگ شده ، بعدا عکسش رو میذارم. میخوام پوز خاله عسل بانو رو بزنم ، هه هه هه .....

راستی خاله عسل بانو من تو رو خوب میشناسم ، آخه اینقدر یادداشت هات لطیف و با احساس است که من هر وقت میخونم کلی خوشم میاد و احساس آرامش میکنم ، چون که سرشار از انرژی مثبت هستی. مرسی که هر روز جویای حال من هستی ، ما اگه اومدیم سفر اروپا حتما پیش شما هم میاییم و با نی نی شما من دوست میشم و بازی میکنم.

نظرات 7 + ارسال نظر
عسل بانو سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 ب.ظ http://manvashoharam.blogfa.com

وای عزیزمممممممم
قربونش بشم من !
راست میگی ؟ نیم ساعت ؟ عزیزم ماشالله ، واسش اسپند دود کن ....
همون دلش واسه خاله اش و دایی عزیزش ضعف رفته بود .
خدا حفظش کنه .
اسم منم براش ببر ...میخوام از الان منم بشناسه ! شاید اومدید اروپا روی ماهش رو دیدم ..اون وقت تو بغل من غریبی نمیکنه آ ! واسه خودت میگم !!!!!
خدا کنه همیشه خوش و خرم باشید و همیشه در کنار خانواده .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام مامان آذر گلم
نمی دونی چقدر دوست دارم
مرسی از این همه لطفت به من
وای خدایا پس من تا حالا ماهیامو می کشتم
الهی معلومه نینی خیلی شیطونه. احتمالا مثل من نابغه میشه. رو خالش رفته دیگه
قوربونت برم من
دوست دارم
میام...باشه...بعد.. خوش باشی...فعلا

عسل بانو چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 ق.ظ http://manvashoharam.blogfa.com

اااااااااااااا
من تازه ۷ سین رو دیدم .....
آخه دفعه اول که اومدم عکسها نبود ؟!!!!!!!!!!!
به هر حال نی نی خوشگله ، عزیزم ...میبینی حه مامانی داری ؟
مثله گل میمونه .
خدا کنه به مامانت بری ، با سلیقه .
البته ببخشید به بابا رضا بر نخوره آ !!!!
آذی حونم خیلی خوشگله .
نقاشی خواهرت هم خیلی قشنگه .
امیدوارم یه روز همتون دور هم حمع بشین .
به امید اون روز .
هورا هورا هورا هورا هورا .
با ور کن .
پا قدم نی نی خوبه .
به همین زودیها ....عزیزم.
میبوسمت .

عسل بانو چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ب.ظ http://manvashoharam.blogfa.com

عزیزمممممممممم عکس رو درستش کردم .بوس بوس بوس

عسل بانو چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:19 ب.ظ

آخه ایرونی ها میگفنتد عکست ف ی ل ت ر شده ! منظورشون از اون سایتی بود که عکس رو آپلود کردم .
راستی تو حه حوری عکس میزاری ؟؟؟؟ من که دیوونه شدم .
هنوز نمیدونم اونا میتونم ببینن یا نه ؟؟؟؟

خاله اعظم جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:11 ق.ظ

سلام م م م م م م م م م.................

بالاخره خودت را نشون دادی شیطون. مامانت امروز چند تا عکس ازت فرستاده که بعضی هاش خیلی جیب غریب هستی مثل اینکه شاخ داری :)

نقاشی من زیاد تعریفی هم نداره مامانت کلا عادت داره که از ما خیلی تعریف کنه. حالا خودم انشالله تا بزرگ بشی پیشت هستم و بهت نقاشی یاد می دهم . البته شاید تا اون موقع با بچه خاله ات بخواهید باهم نقاشی بکشید.
سفره هفت سین تون هم خیلی قشنگ بو د خیلی ممنون که عکس من و علی را گذاشته بودید حداقل اون عکسی که امسال برات فرستاده بودم را می گذاشتی چون این عکس دیگه قدیمی شده و زیاد چهرهامون واقعی نیست آنقدر که توی ایران این عکس ها را باهاشو ن ور می روند.

خوش باشید
خداحافظ

دایی امیر سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:23 ق.ظ http://www.uniten.edu.my

chetoori borojak,
nini alan asre computer va IT hast be hamin khater baba reza ketab dige nemikhoone , hame chizoo to internet search mikoone , che chizaye jadidi alan midoone ke maman azar nemidooone ?!?!!?!?
khoosh behalet ke barat hadie omade az dai amine ghashanget va khale azame cheshm ghashanget,hahaha ,chon ke shabe eadi amin damaghesho amal karde va azam cheshashooo , daran yavash yavash mishan jennifer lopez !! hahahhaha.
maro ke faramoosh kardan , chizi baramon nemiferestan , namardan diige , donya intooor nemimoone , avaz miishe be mooola. .!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد