سلام سلام عید نوروز مبارک کوچولوی من
نی نی من چطوره؟این روزا بهش خوش گذشته مثل اینکه ، چون صداش درنمیاد . شب چهارشنبه سوری که کلی کیف کردی از روی آتیش با مامان آذر پریدی ، ها؟
شب خوبی بود و یه عالمه ایرونی نازنین دور هم جمع شدند و جشن گرفتن و آتیش بازی کردند.
لحظه تحویل سال جدید هم که خونه عمه جون مهوش همه جمع بودند و به سلامتی جشن گرفتیم و تبریک گفتیم و شیرینی و میوه خوردیم و برای اولین بار من لباس حاملگی پوشیده بودم ، بابارضا که طبق معمول می خندید ولی بقیه گفتن که خیلی با نمک و خوشگل شدم ، هر چند که خودم کلی داشتم خجالت می کشیدم.
معلوم بود نی نی کوچولوی من هم کلی کیف کرده بود ، چون همش ازش حرف می زندند ، برای هر چیزی می گفتن اول اونی که نی نی داره و .... من هم که چون هر چی که می خوردم یه هو هوس اون یکی رو هم می کردم و خلاصه کلی اون شب پر خوری کردم.
از طرفی در ایران هم که خدا رو شکر مامانی عزیز جون و پدر جون و دایی امین رفتن شمال خونه خاله اعظم و با خونواده علی جون که اونها هم اومدند اونجا ، حسابی جمعشون جمع هست و خدا رو شکر بهشون خوش می گذره.دیگه چی از این بهتر که همه شاد و خندون و سالم باشند در این روزها.
به امید اینکه این سال سالی پربرکت و همراه با سلامتی برای همه دوستان و آشنایان و اقوام دور و نزدیک باشه و همه به آرزوهای قشنگشون برسند و لذت ببرند. همینجا تشکر می کنیم از کلیه عزیزانی که به ما لطف دارند ، زنگ می زنن ، یادداشت میذارن و به فکرمون هستند
روز ۲۰ مارچ هم که نوبت دکتر داشتیم رفتیم و خانم دکتر گوش گذاشت صدای قلب نی نی رو شندیدیم ، ولی عزیزم داشتی چکار می کردی که خانم دکتر گفت، اوه ، معلومه این نی نی شناگر ماهری میشه چون همش داره توی استخرش می چرخه ، آره مامان ؟ چه خبره ؟ حالا بذار بیایی این دنیا بعدش با هم میریم استخر شنا می کنیم ، از حالا اگه این کارو بکنی که چند ماه دیگه مامان آذر رو بیچاره می کنی که.
تازشم گفت که برای سونوگرافی این هفته زود است و برای هفته آینده نوبت داد. خیلی هم تاکید کرد که غذا با حجم زیاد نخور ، کم کم بخور ولی به دفعات بیشتر ، چون اگه قرار باشه که زیاد اضافه وزن داشته باشی ماههای آخر خیلی سختی می کشی. پس نی نی حواست باشه زرت و زرت گرسنه نشی و هوس چیزای عجیب غریب نکنی ها ، مامان باید کمی هم به فکر خودش باشه خوب.
میگم سال جدید ایرونی خودمون چقدر خوبه ها ، آدم پر انرژی میشه و شاد و سرحال چون همزمان با آغاز بهاره و هر روز گلهای بیشتری توی باغچه باز میشن و درختها بیدار میشن و شاد و خندون با جونه های جدید و برخی هم که شکوفه دادند چقدر ناز ، آدم کیف می کنه و هر روز سرحالتر از روز پیش می شه. من که دوست دارم همش راه برم و از این بهار و گلهای قشنگ عکس بگیرم
راستی از بابارضا نگفتم ، اولا امسال با دادن عیدی بدون اینکه از قبل بدونه کلی تعجب زدش کردم ، مخصوصا که ادوکلی براش گرفتم که دوست داره بعلاوه اینکه مغازه داره چون میدونست سال جدید ما هست و این کادوی عیدی است ۵ تا چیز دیگه هم توی جعبه خوشگلش گذاشت و برام کلی تزئینش کرد. ولی اینو می خواستم بگم نی نی ، این بابا رضای تو خیلی سر به سر من میذاره این روزا و همش به من میگه ، گنده ، همش میگه ، وای چقدر داری گنده میشی و میزنه زیر خنده ، خب من چیکار کنم؟ می گم بابا من هنوز به گندگی تو که نشدم که ، هی می گه چرا بابا خودت خبر نداری و میخنده ، نه آخه تو بگو ، من خنده دار شدم ، اصلا دلم میخواد اینطوری گنده و خنده دار باشم ، ها؟؟
راستی اینجا جلوی پنجره شرکت یه کلاغی رو سه روزه که می بینم میاد روی تنها دو تا درخت جلوی من که هنوز سبز نشدند و شاخهای بخصوصی رو یک یکی می شکنه و میندازه زمین و بعد از زمین برشون میداره و میبره که خونه بسازه ، خیلی صحنه قشنگیه ، اینم نشونه ای از نشونه های بهاره و نشون میده که باباها برای درست کردن یه خونه خوب و راحت برای زن و بچه هاشون چقدر زحمت میکشن ، از همه باباها اینجا تشکر می کنیم که اینقدر نازند و مهربون.
بسه دیگه من چقدر امروز حرف زدم ، خوش باشید.
سلام سلام صد تا سلام
یک آسمون گلهای یاس و میخک
یک دریا عشق و اشتیاق و پولک
یک حس عاشق و یک قلب کوچک
فقط می خواد بهت بگه مامان جون عید بر شما و بابا رضا مبارک
شنیدم که داشتی این حرفها را به مامان و بابت می گفتی شیطون و یک تکون تکونهایی می خوردی
عیدت مبارک.. البته احتمالا دیگه تا حالا فهمید که نوروز یعنی چی و دیگه لازم نیست که خاله اعظم برات تعریف کنه
امیدوارم که امسال سال خیلی خوبی برای مامان و بابات باشه و بچه خوبی باشی و سالم و سلامت به دنیا بیایی تا همه ازت راضی باشند.
البته همین الان هم همه راضی هستند.
خوش باشی
سلاممممممممممممممممممممممم نی نی خوشگله
سال نو مبارک و امیدوارم سالم و شاداب به این دنیای قشنگ بیائی از طرف من به مامان و بابا هم تبریک بگو و سالی سرشار از خوبیها و مهربانی ها براشون آرزو کن. راستی به مامان جونت بگو دائی مجتبی خودش داره میاد و نامه مصاحبشون اومده و دارن کارای آزمایشات و عدم سوئ پیشینه میگیرن. و فکر کنم تا حمام زایمان خودشون و برسونن. من که گفتم امسال سال موش و شتابه و سال ما موشاست. مواظب خودت باش و زیادی کله معلق نزن بچه .یادت نره به مامانت لگد بزن حتما.فعلا خداحافظ.
سلام مهربون مامان دنیا .
عزیزم ، ۱۰۰۰ ماشالله دخترت مثله گل می مونه ، با این تعریف ها دلم داره براش ضعف میره !
عزیزم سال دیگه با دختر و بابای رضای مهربونش ، عید رو حشن میگیرید .
مرسی از همه راهنمایی هات .
راستش تا حالا موهامو رنگ نکردم .
مشکی پر کلاغی هست .
فقظ مرتبشون میکنم .
شوهرم میگه بهت میاد و دوست نداره من رنگ کنم .
خدا رو شکر خودم زیاد اهلش نیستم .
خون حشم و ابرو مشکی هستم ، تنها رنگ مشکی بهم میاد .
به هر حال .......راستی یه سوال دارم که تو خصوصی ازت میپرسم .
ممنونم
عسل بانو جونم از کمال لطفت ممنون که اینقدر زیبا ابراز احساسات می کنی ، راستی یه چیزی ما هنوز نمیدونیم که نی نی دختر هست یا پسر ، دفعه پیش که از روی تعداد ضربان قلب گفتن دختره ، ولی دکتر اصلی خودم گفت هیچ اطمینانی به این فرضیه نیست ، در سونوگرافی معلوم میشه، جالبه که من هم از رنگ کردن خوشم نمیاد تا زمانی که سفید بشه ، یه چیز دیگه این یادداشت ها برای من میاد تا وقتی من نخونم و تایید نکنم بصورت خصوصی است و در وبلاگ دیده نمیشن.
عزیزم ...
دکترم به من روغن آروما تراپی داره ، برای حرب کردن روی شکمم .
از حالا !
به نظر تو زود نیست ؟
راستی من شکمم حسابی بالا اومده .
البته دکتر میگه طبیعی هست و باید خوشحال باشم .
ولی ..حه حوری بگم .
حون من در کل لاغر هستم شکمم قشنگ تو حشم میاد ، راستش بعضی ها میگن : مگه میشه ؟؟؟؟؟ تو تازه ۱ ماهه هستی ؟ یهنی حی ؟
البته تمام این صحبتها رو با دکترم کردم .، ولی دوست داشتم نظر تو رو به عنوان دوست بدونم .
سلام خانمم
اون روغنی که دکتر بهت داده حتما درسته ، دکتر من از کرمهای بیرون چی به من معرفی نکرد ، گفت روغن زیتون بهترین چیزی هست که می تونی استفاده و از قدیم هم استفاده می کردند حتی اگه چربیش بعد از حمام روی پوستت بمونه چه بهتر. راجع به بزرگی شکم هم می دونم چی می گی چون دقیقا من هم اینطوری بودم ، و برای مامانم و کل دوستانم در ایران جای تعجب بود ولی اینجا میگن طبیعی است ، من فکر می کنم به خاطر مواد غذایی اینجا که بیشتر هورمونی هستند و اون قرص ویتامین و آب و هوا اینطوری می شه ، چون من هم از یک ماهگی شکمم بزرگ شد و مامانم می گفت که زوده باید بعد از سه ماهگی تغییر کنی ، همینه دیگه ، این طرف آب همه چیزش فرق می کنه حتی بدن آدم هم یه جور دیگه می شه ، مثلا نمی دونم چرا اینجا مثل ایران هیچ کس مثل آدم دردش نمیگیره بره بیمارستان برای زایمان ، همش هی باید بره دکتر و بگن که دیر شده ولی هفته دیگه بیا اگه خبری نشد آمپول فشار میزنیم. خلاصه جای نگرانی نیست ، چون دو تا از دوستان ایرونی من اینجا بچه دار شدن و اونا می گن بعد از شیردهی که قرص ویتامین رو قطع می کنی یهو وزنت مثل اینکه یه پف بوده باشه به وضع اولیه برمیگرده.
الهی ....قربونت بشم ....راستی ۱۴۷ روز دیگه مونده ها !!! نمیدونم حرا یه حس خوبی نسبت به نی نی تو دارم ...قربونش بشم .
راستی بی نهایت ممنون بابت راهنماییت .
راست میگی مال غذا و هرمون هم هست .
خدا کنه فقط زیاد حاق و حله نشم !
خوشحالم که تو هم مثله من از ماه اول شکم نازت بالا اومد .....میگم از ماه اول من و تو حال کردیم !!!!!
دختر و پسر بودن هیح فرقی نداره ، فقط از خدا قلبا میخوام که نی نی سالم و تپل و مپل و ناز بهت بده . که ۱۰۰ ٪ میده !
امیدوارم زایمان خوب و راحتی در پیش داشته باشی .
آذی حون ،
حیزی نمونده !!!! عزیزم ....
بازم میگه هر روزت شاد و خوش .
و خوشبخت با ، بابا رضای نازنین .